شروه:
ز دوريت سوخت اي دوست جانم
غذايم گشت آب ديدگانم
تو بي ما ميتواني زنده ماني
ولي من بي تو مشكل زنده مانم
كسي كه با كسي دل داد و دل بست
به آساني نخواهد كه كشد دست
همه گويند كه راه دل ببنديم
سر راه محبت كي توان بست
چه بد كردم به چشم تو شدم خار *
به تو كردم محبت هاي بسيار
غلامي كه خيانت كار باشد

نميدند حكم اعدامش به يكبار
كبوتر بچه بودم مادرم مرد
مرا دادن به دايه، دايه هم مرد
مرا با شير گاو هم پروريدن
به اقبال بدم گوساله هم مرد
دو چشماني كه داري پيش كس نيست
شدم بو پيش زلفت بوش خوش نيست
شنيدستم تو پيغام غلامي
غلامي مثل معوا در حبش نيست
نظر را بر خط و خال تو دارم
كجا با ديگران گيرت قرارم
قسم خوردم كه تا مادام عمرم
به كوي ديگري نفتد گذارم
* خار (خوار)
عـــــــــــــــــــــــــــــبـــــــــــــــايــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــة
زورو موقع الدومري :
http://aldomari.blogspot.com